▨ نام شعر: اشارات نظر (نشود فاش کسی آنچه میان من و توست)▨ شاعر: هوشنگ ابتهاج▨ با صدای: هوشنگ ابتهاج♬ پالایش و تنظیم: شهروزــــــــــــــــــــــــنشود فاش ِ کسی آنچه میان من و توستتا اشارات نظر، نامهرسان من توستگوش کن! با لب خاموش سخن میگویمپاسخم گو به نگاهی که زبان من و توستروزگاری شد و کس مَرد ِ ره ِ عشق ندیدحالیا چشم ِ جهانی نگران من و توستگرچه در خلوت ِ راز ِ دل ِ ما کس نرسیدهمه جا زمزمهی عشق ِ نهان ِ من و توستاین همه قصهی فردوس و تمنای بهشتگفت و گویی و خیالی ز جهان ِ من و توست گو بهار ِ دل و جان باش و خزان باش، ار نهای بسا باغ و بهاران که خزان من و توستنقش ِ ما گو ننگارند به دیباچهی عقلهرکجا نامهی عشق است نشان من و توست سایه ز آتشکدهی ماست فروغ مَه و مهروه از این آتش ِ روشن که به جان من و توست
--------
2:42
--------
2:42
رضا براهنی | آدمهای اتاق
▨ نام شعر: آدمهای اتاق▨ شاعر: رضا براهنی▨ با صدای: رضا براهنی♪ پالایش و تنظیم: شهروز─────♪ ─────اینها چگونه آدمهایی هستندبر پشت دایرهها مثل خواب راه میروندپرندههایی هستند که با بالهای حروف اسفرجانی بر برگهای جهان خواب میروندبر یک گراور آهویی از خاستگاه پیشانیو نیشگون شیرین دندان آبدار عشق نخستین را دارند بر لالههای گوشو موهای زیر ِدریایی که در میانهی باران ماهیان ریز فرو میریزندمثل درختهای زیبایی در جایی که چشم هیچ تماشاگری در کار نیستچگونه آدمهایی هستند که وقتی تو پیش من می آیی و در اتاق میمانیآنها هم میآیند؟▨هفدهم آذر ۱۳۷۲ - تهراناز کتاب خطاب به پروانه ها، صفحه ۱۱۲
--------
2:22
--------
2:22
حسین منزوی | اینک این من، سر به سودای پریشانی نهاده
▨ شعر: اینک این من، سر به سودای پریشانی نهاده▨ شاعر: حسین منزوی▨ با صدای: حسین منزوی♬ پالایش و تنظیم: شهروز────────♬────────اینک این من : سر به سودای پریشانی نهادهداغ نامت را نشان کرده به پیشانی نهادهگریهام را میخورم زیرا که میترسم ز بارانمثل برجی خسته برجی رو به ویرانی نهادهاز هراس گم شدن در گیسویت با دل چه گویم؟با دل ــ این گستاخ پا در راه ظلمانی نهاده ــتا که بیدارش کند٬ کی؟ بخت من اکنون که خواب است٬سر به بالین شبی تاریک و طولانی نهادهذرّه ذرّه میروم تحلیل ٬ سنگ ساحلم منخویش را در معرض امواج توفانی نهادهشاعرم من یا تو؟ ای چشمان تو امضای خود راپای هر یک زین غزلهای سلیمانی نهاده
--------
2:45
--------
2:45
فاطمه اختصاری | تهران
▨ شعر (ترانه): تهران▨ شاعر: فاطمه اختصاری▨ با صدای: فاطمه اختصاری♪ پالایش و تنظیم: شهروز♪ موسیقی ابتدایی: «مشترک مورد نظر» اثر مارتین شمعون پور────── ♪ ──────تهران و بوی ذرّت مکزیکی و غروبتهران و چند خاطرهی افتضاح و خوبتهران و خط متروی ِتجریش تا جنوباین شهر ِخسته را به شما میسپارمشتهران ِسکته کردهی از هر دو پا فلجتهران ِوصله پینهشده با خطوط ِکجتهران تا همیشه ترافیک تا کرجاین شهر ِخسته را به شما میسپارمشمن روزهای خونی و پر التهاب رامن سطلهای سوختهی انقلاب رابر سنگفرش ِکهنه بساط ِکتاب رابوسیدم و برای شما جا گذاشتممن خش و خش رفتگر از صبح زود راسیگار ِبهمن و ریهی غرق دود رامن هرکه عاشقم شده بود و نبود رابوسیدم و برای شما جا گذاشتمبلوار ِپُردرخت ِولیعصر تا ونکنوشابههای شیشهای و تخمه و پفککابوسهای هرشبه از درد مشترک؛یک روز میرسد که فراموش میشوندتنهاییام نشسته میان اتاقهابر بیست و هشت سالگیام؛ جای داغهاگریه نمیکنم همهی اتفاقهایک روز میرسد که فراموش میشوند
--------
3:54
--------
3:54
ایرج جنتی عطایی | تا گل سرخ شدن
▨ نام شعر: تا گل سرخ شدن▨ شاعر: ایرج جنتی عطایی▨ با صدای: ایرج جنتی عطایی♪ پالایش و تنظیم: شهروز──── ♪ ────این شعر در رثای خسرو گلسرخی سروده شده────────باغبان، پیر ِ گریان ِشبیخون خورده، گفت:-" بی تو ای غنچه گل سرخهمه گلهایم، گل ِ حسرت شدهاندو نسیم، بوی بیباوری و تسلیمبوی تن در دادن دارد▨خاک اگر خاک کرامت باشددهن ِ باغ پر از فریاد استو درخت، سرخی ِ کینهی گل را میسرایدبا خشمکاش؛ ای کاش باز در باغ، گل ِسرخی بودباغبان بر سر نعش ِ گل ِ سرخ نشستگل ِسرخ، آخرین سرخ گل ِخونآلودگل شهیدِ نعرهی باغستانگل سرخ، تیرباران شدهی جوخهی یخزیر رگبار ِ زمستانی ِ شبخواب آزادی رویش می دید▨قلب سبز گل سرخبا صدایی خونین در شب باغ سرود:-"از شب سرد زمستان تا سحرسحر سرخ بهارفاصله فریاد استتا گل ِ سرخ شدن راهی نیستمی توانی گل سرخی باشی"باغبان اشکش را با پر ِ شال ِچهل تکه زُدود▨سیام بهمن ماه ۱۳۵۳ایرج جنتی عطایی
شعرهای معاصر ایران را با دکلمه و صدای شاعر بشنوید
ــــــــــــــ♬ــــــــــــــ
برای شنیدن شعرها به تفکیک شاعر، در ساندکلاد ما، بخش پلیلیستها را ببنید.
برای دانلود شعرها، در تلگرام ما عضو شوید.
🔁 لینک کانال تلگرام
https://t.me/schahrouzk
🔁لینک ساندکلاد
https://soundcloud.com/shah-rouz