PodcastsKunstشعر | با صدای شاعر

شعر | با صدای شاعر

Schahrouz
شعر | با صدای شاعر
Neueste Episode

354 Episoden

  • شعر | با صدای شاعر

    بهرام بیضایی | سرو ازاده

    27.12.2025 | 2 Min.

    ▨ قطعه: سرو آزاده▨ روایت و صدای: بهرام بیضایی #بهرام_بیضایی♬ پالایش و تنظیم: شهروز کبیریشاید آنچه بر سر سرو آزاده آمد به نوعی همان سرنوشت تلخی باشد که روزگار معاصر با این نابغه‌ی هنر، بهرام بیضایی کرد.

  • شعر | با صدای شاعر

    سعدی | شب فراق که داند که تا سحر چند است

    25.12.2025 | 3 Min.

    ▨ نام شعر: شب فراق که داند که تا سحر چند است▨ شاعر: حضرت سعدی▨ با صدای: ارژنگ آقاجری▨ پالایش و تنظیم: شهروز کبیریـــــــــــــــــــــــــشبِ فراق که داند که تا سحر چندستمگر کسی که به زندانِ عشق در بندستگرفتم از غمِ دل راه بوستان گیرمکدام سرو به بالای دوست مانندست؟پیامِ من که رساند به یار مهرگسلکه برشکستی و ما را هنوز پیوندستقسم - به جان تو گفتن طریق عزت نیستبه خاک پای تو (وان هم عظیم‌سوگندست) -که با شکستن پیمان و برگرفتن دل،هنوز دیده به دیدارت آرزومندستبیا که بر سر کویت بساط چهرهٔ ماستبه جای خاک که در زیر پایت افکندستخیال روی تو بیخ امید بنشاندستبلای عشق تو بنیاد صبر برکندستعجب در آن که تو مجموع و گر قیاس کنیبه زیر هر خم مویت دلی پراکندستاگر برهنه نباشی که شخص بنماییگمان برند که پیراهنت گل‌آکندستز دست رفته نه تنها منم در این سوداچه دست‌ها که ز دست تو بر خداوندستفراق یار که پیش تو کاه برگی نیستبیا و بر دل من بین که کوه الوندستز ضعف طاقت آهم نماند و ترسم خلقگمان برند که سعدی ز دوست خرسندست▨ شیخ اجل، افصح المتکلمین حضرت سعدی

  • شعر | با صدای شاعر

    اسماعیل خویی | از شعر گفتن

    25.12.2025 | 8 Min.

    ▨ نام شعر: از شعر گفتن▨ شاعر: اسماعیل خویی▨ با صدای: اسماعیل خویی▨ پالایش و تنظیم: شهروزــــــــــــــــــــــــبرای تو ای شعربرای تو گر کار‌ی‌ام هست با کار هر چیزور آزاری‌ام هست از آزار هر کسبرای تو گر می‌پرم آن‌سوی پَرزدن‌گاهِ شاهینوگر می‌نشینم بر این سفره از لاشِ کرکستویی تو که در هیچ‌زارِ نبودِ تو هر عشق و هر مرگبه هر روی و هر سو که باشدبه ارزانیِ پستِ پیشامدی روزمرهَ‌ستتویی کز تو مردابِ هر هستبه موجی روان‌میرکز افتادنِ ریگی از دستِ بازی‌سرشتِ تو لبخندوارش شکوفنده باشد به رخساره غرّهَ‌ستتو تیراژه را واژه سازیتو از واژه تیراژه سازیزبان از تو شکلِ جهان استجهان از تو شکلِ دهانی استخموش و سرایاو شکلِ تو فواره‌ی ناگهانی استگذاران و پایاجهان بی‌تو کوهی‌ستاز سنگیِ سرداز سردِ سنگیچو دیوارِ خارا عبوس و درنگیو هیچ از همه رخنه‌دارانِ خورشید و باراندر او در نکاریبر او بر نکاراجهان بی‌تو دیوارآریمن این متّه‌وار نگاه از تو دارمشکافا و کاواتو فریادِ فریادخاموشیِ خامُشییادِ یادیتو دیدارِ دیدارغمِ هرچه غمشادیِ هرچه شادیتو آوا، تو معنا، تو آوایی معنا، تو معنای آوا، تو معنایی معنا، تو آوای آواتو آهنگِ خاموشِ شبگیرتو موسیقیِ روشنِ ماهتوسکوتِ نتِ شبنمی بر کلیدِ سُلِ گلتو زیبایی هرچه زیباییآن‌گاهکه زیبایی گنگِ گویابدل می‌شود از بلندای فریادخواهِ نگاهمبه ژرفای خاموشی از آهتو گلبانگِ پژواکِ هرجا شکفتنتو پژواکِ گلبانگِ خاموش‌ماندن در آن‌سویِ گفتنسرودِ ستارهنواهای گمگشته‌ی کهکشانیتو نبضِ تپیدن درونِ دلِ جانتو آنی که گم کرده بودم تو را منتو جانجانِ جانجانِ جانِ جهانیتو آنی که گم کرده‌ام منتو آنی که گم می‌کنممنتو را هرچه پیداتری توتو آوای معناکه معنای بی‌هم‌زبانِ مراای تو معنای معنایم از هرچه آوا هم‌آواتری توتو جدّی‌ترین بازیِ جانتو «بازی» چو بازیتو تنها نیاز منیتوبه تنهاترین بی‌نیازیو در هرچه چشمهَ‌ست در طولِ راهمتویی عکسِ سیمینه‌ی ماهیِ ماه در آبمراییچو صیادِ جانِ من از دست توری کُنَد کودکانهمراییبه هرباره در مشتو هموارهَ‌م آن‌سویِ مشتیچو ماهی کِش از آب گیرند و بازش سپارند با آبچه بسیارها بارمرا داده‌ای زندگانی از آن پس که کُشتیتو پژواکِ گلبانگِ هرجا شکفتنچه در خوشه‌زارانِ چندان‌همه کهکشان‌های آن‌سوی جاوید و افلاکچه در کهکشان‌های چندین‌همه گلبنان از بهارانِ اکنون و این‌جا بر این خاکتو گلبانگِ پژواک ناگفته‌ترماندنِ واژه‌آراترین گفتنی‌ها پس از هرچه گفتنچه با واژگانِ خروشان و جوشانِ دریآسمان‌های هرجای آغازچه با ساز و آوازِ هر رازکه خیلِ نوازندگانِ بهارانـ همین بی‌قرارانِ چندین‌همه چشمه‌ساران و چندین‌همه آبشاران و چندین‌همه جویبارانز چندین‌همه سوهمه سویِ دریا گذاران ـبه تکرار گویند و خواهند گفتن بسی بازتو مضراب‌های وزیدن در آهنگِ آژنگبه سنتورِ رخسارِ هر رودباری در آن دورتو سیمِ نسیمیبه‌هنگامکه هر گاه بی‌گاه می‌گردد انگارو هر رودباری بدل می‌نُماید در آن دورسیمابِ سیمای خود را به سنتورو سیتارِ گیسوی بید است پیدا در آیینه‌ی اوو تنبورِ باران نوازد در آیینه‌ی سینه‌ی اوو در دسته‌ی ابرها تندران دف‌زنانندو در صفِّ نظّارگان برگ‌ها کف‌زنانندو پاریر و امسالی از هرچه سو در نوایند و در شورتو...پگاهِ توپروازگاهِ تو رامنپسینِ تومرگ‌آفرین تو رامی‌شناسمبرای تو خواهم به شکلِ تو در هم تنیدن گسل‌های بی‌شکلی ناگهان رابرای تو خواهم به شکلِ تو بازآفریدن جهان راتو ...تو ...شکلِ توپروازی از بامِ نارنجیِ پَرزدن تا به فرجامِ خونینِ پرپرزدنمنتو را می‌شناسمو خورشیدم از آفتابی شدن بی‌نیاز استبه بامِ توامابه بام تو بی‌چاره می‌مانماز سر زدنمن!▨ اسماعیل خوییاز مجموعه شعر بیدر کجا - ۱۳۷۹

  • شعر | با صدای شاعر

    یدالله رویایی | دلتنگی‌ها ۲۰

    20.12.2025 | 5 Min.

    ▨ شعر: دلتنگی‌ها ۲۰▨ شاعر: یدالله رویایی▨ با صدای: یدالله رویایی▨ پالایش و تنظیم: شهروزـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو شکل ِ راه رفتن ِ تو معنای مثنوی استدر حالت ِ عمیق ِ عزیمتکه منظره راه بازوی صحرایی مرا به تکان می‌آرد در حالت عمیق عزیمت شتاب‌های موازی در گردی ِ مچ ِ تو به هم می‌رسند وباد،صفات ِ باد، شکل عزیز زانو را -که قدرت و اطاعت را با هم دارد- تصویر می‌کند تا قیصر از کف پای تو قوس ِ بلند ِ طاق ِ نصرت رابرگیرددر حالت ِ عمیق ِ عزیمت که سمت ِ نیم‌رخ ِ تو برابر ِ نگهم ماند پرواز طوطیان جغرافیای صورت من را در هم ریخت و آسمان،که بایر از درخشش‌های آبی می‌شدناگاه نام ِ تو از تمام جهت‌هامی‌آمد.وقتی که باز می‌آیینام تو را تمام جهت‌هارسم می‌کنند. و در گذار ِ دامن تو دانه‌های شنبر ریشه‌های پیدا پیراهن عبور ِ شعاعمی‌پوشدپیشانی تو وسعت ِ شیشه‌است وقتی که باز می‌آیی و هر درخت، بوسه استوقتی که مفصل تو ملاقاتی است -بین صفات باد و تکبیر طوفان- و در هوای دهکده، پیشانی تو وسعت اطراف هجر را محدود می‌کندتو باز می‌آیی با نافی از خلیج احمر و رانی از عصای موسی و شکل راه رفتن تو معنای مثنوی است، و روح مولوی است اینککز ساق تو حکایت نی رابر می‌دارد!▨شعر شماره ۱۵ از مجموعه دلتنگی‌هاشامل شعرهای ۱۳۴۵ و ۱۳۴۶چاپ اول: ۱۳۴۶ــــــــــــــــــــ▨تذکر: شماره شعرها ممکن است در چاپ های مختلف، متفاوت باشد. شماره‌گذاری این شعر بر طبق کتاب ِ «مجموعه آثار یدالله رویایی» انتشارات نگاه، چاپ اول، شماره ۲۰ است اما به نظر می‌رسد در برخی چاپ ها این شعر دلتنگی شماره ۳۱ باشد

  • شعر | با صدای شاعر

    حامد عسکری | من هنوزم شبیه بچگیام

    19.12.2025 | 4 Min.

    ▨ نام شعر (ترانه): من هنوزم شبیه بچگیام (از پاستیل تا عشق)▨ شاعر: حامد عسکری▨ با صدای: حامد عسکری♬ پالایش و تنظیم: شهروز کبیریــــــــــــــــــــــــمن هنوزم شبیه بچگیامداغ ِ بستنی می‌سوزه تو گلومتمام ِ روزام تابستون ِ بَمهمن هنوز عاشق کیم ِ دوقلوممن هنوزم شبیه بچگیامتو سرم هزار تا قمری می‌پرههنوزم وقتی نوشابه می‌خَرماونی رو ورمی‌دارم که پُر ترهکله‌ی زده با ماشین ِ چهارزانوهای همیشه پر خراشدنبال دوشاخه واسه ساختنِتیر کمونایی با دقت کلاشازم عکسی اگه باقی موندهیا کنار نخله یا تو کوچه‌هاشهیشکی واسه من تولد نگرفتتوی اون شهری که قنادی نداشتولی تو یه بچه‌شهری بودیمهدکودکت ماکارونی می‌دادبستنی واست یه آرزو نبودمداد ِ نوکیت گرون بوده زیادگل‌سرهای گرون و رنگارنگبعد یه هفته واست تکراری بود-کمدت -اونی که روش باربی داشتیه کلکسیون جوراب شلواری بودتوی ِ تخت صورتیت خوابیدینوار قصه‌هاتو گوش کردیطبق آماری که عکسا می‌دانبیست و چندتا کیکو خاموش کردیاسکی توی پیستای قُرُق شدهدلخوشی ِ روزای ِ تعطیلتهلواشک‌هاتو کیلویی می‌خریماهی یه تومن پول پاستیلتهمن با کاسه‌ای که زنجیر بِش بودتشنگی م تلف شده اما تونشده یه دفعه امتحان کنیلیوان ِ لب زده‌ی باباتونمی‌خوام ساده قضاوتت کنمنمیخوام بگم که من خوب، تو بدیشب به شب تو آینه به خودم می‌گمهی پسر! کجا به دنیا اومدیما دو تا به درد هم نمی‌خوریمبذا زندگیت بازم لطیف بشهمن دهاتی‌ام به زندگیت برسحیفه که شناسنامه‌ت کثیف بشه▨حامد عسکری

Weitere Kunst Podcasts

Über شعر | با صدای شاعر

شعرهای معاصر ایران را با دکلمه و صدای شاعر بشنوید ــــــــــــــ♬ــــــــــــــ برای شنیدن شعرها به تفکیک شاعر، در ساندکلاد ما، بخش پلی‌لیست‌‌ها را ببنید. برای دانلود شعرها، در تلگرام ما عضو شوید. 🔁 لینک کانال تلگرام https://t.me/schahrouzk 🔁لینک ساندکلاد https://soundcloud.com/shah-rouz
Podcast-Website

Höre شعر | با صدای شاعر, Augen zu und viele andere Podcasts aus aller Welt mit der radio.de-App

Hol dir die kostenlose radio.de App

  • Sender und Podcasts favorisieren
  • Streamen via Wifi oder Bluetooth
  • Unterstützt Carplay & Android Auto
  • viele weitere App Funktionen

شعر | با صدای شاعر: Zugehörige Podcasts

Rechtliches
Social
v8.2.1 | © 2007-2025 radio.de GmbH
Generated: 12/28/2025 - 10:38:32 AM